CACTUScultural and publishing institue
مارگوت بیکل
ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهد آن بودن که چگونه زیر غلطکی می رود
و گفتن اینکه سگ من نبود
ساده است نوازش گلی، چیدنش و از یاد بردنش
که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش بی احساس عشقی
او را بخود وانهادن و گفتن که دیگر نمی شناسمش
ساده است لغزشهای خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من اینچنینم
باری ساده است که چگونه میزیییم
باری زیستن سخت ساده است و پیچیده نیز هم
ترجمه احمد شاملو