CACTUScultural and publishing institue
قرصهای نشاطآور
نمیگذارند آب خوش از گلویم پایین رود
من چه کنم که آسمان سرخ شد؟
و تمام موجودات زنده را خشکاندند
من که باطری ساعت بزرگ دنیا بودم
اکنون با یک مشت قرص
و حتی به زور قلقلک
نمشود مرا خنداند
عاشق کرد
زنده نگاه داشت
چگونه تحمل کنم
درد قلمهای پر جوهری را که پر خون شدند؟
چگونه تحمل کنم
آب دریاها مسموم شد
و ماهیهای هشیار
کنون مرده روی آب ماندهاند
من چه کنم؟
که چهارپا شدند انسانهای دوپا
من چه کنم؟
که باید با دست دوید
من چه کنم؟ چه کنم؟
که اشکهایم تیغ شد
و زمین گونههایم را ترک داد
بگو به من، چه کنم
با این همه بیتفاوتی
این همه ظلم
این همه بیترنمی انسانها؟
فیروزه فزونی