ديدارهاي عقيم

 

 

 

بار اول كه ديدمش گفتم

بار ديگر تو را كجا ببينم . . . ؟

]كفش من از نگاه او رنجيد[

بار ديگر كه ديدمش گفتم

بار اول تو را كجا ديدم . . . ؟

]روي هر شاخه سايه‌اي جنبيد[

شكل تابوتي از مسيري دور

روي هر شانه‌اي هويدا بود

]آخرين وعده، آخرين اميد[